سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باریکه ی تبسم

صفحه خانگی پارسی یار درباره

قصه ی کلاغ عاشق

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
بسوزه پدره عاشقی باکلاغ بیچاره چرا          
یه روزی آقـــای کـــلاغ،
یا به قول بعضیا جناب زاغ
رو دوچرخه پا می‌زد،
رد شدش از دم باغ
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
پای یک درخت رسید،
صدای خوبی شنید
نگاهی کرد به بالا،
صاحب صدا رو دید
یه قناری بود قشنگ،
بال و پر، پر آب و رنگ
وقتی جیک جیکو می‌کرد،
آب می‌کردش دل سنگ
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
قلب زاغ تکونی خورد،
قناری عقلشو برد
توی فکر قناری،
تا دو روز غذا نخورد
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
روز سوم کلاغه،
رفتش پیش قناری
گفتش عزیزم سلام،
اومدم خواستگاری!
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net
نگاهی کرد قناری،
بالا و پایین، راست و چپ
پوزخندی زد به کلاغ،
گفتش که عجب! عجب
منقار من قلمی،
منقار تو بیست وجب
واسه چی زنت بشم؟
مغز من نکرده تب
کلاغه دلش شیکست،
ولی دید یه راهی هست
برای سفر به شهر،
بار و بندیلش رو بست
یه مدت از کلاغه،
هیچ کجا خبر نبود
وقتی برگشت به خونه،
از نوکش اثر نبود
داده بود عمل کنن،
منقار درازشو
فکر کرد این بار می‌خره،
قناریه نازشو
باز کلاغ دلش شیکست،
نگاه کرد به سر و دست
آره خب، سیاه بودش!
اینجوری بوده و هست
دوباره یه فکری کرد،
رنگ مو تهیه کرد
خودشو از سر تا پا،
رفت و کردش زرد زرد
رفتش و گفت: قناری!
اومدم خواستگاری
شدم عینهو خودت،
بگو که دوسم داری
اخمای قناریه،
دوباره رفتش تو هم!
گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org
کله‌مو نگاه بکن،
گیسوهام پر پیچ و خم
موهای روی سرت،
وای که هست خیلی کم
فردا روزی تاس می‌شی!
زندگی‌مون میشه غم
کلاغ رفتش به خونه
نگاه کرد به آیینه
نکنه خدا جونم!
سرنوشت من اینه؟!
ولی نا امید نشد،
رفت تو فکر کلاگیس
گذاشت اونو رو سرش،
تفی کرد با دو تا لیس
کلاه گیسه چسبیدش،
خیلی محکم و تمیز
روی کله‌ی کلاغ،
نمی‌خورد حتی یه لیز
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
نگاه که خوب می‌کنم،
می‌بینم گردنتو
یه جورایی درازه،
نمی‌شم من زن تو
کلاغه رفتشو من،
نمی‌دونم چی جوری
وقتی اومدش ولی،
گردنش بود اینجوری
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
خجالت نمی‌کشی؟
با اون گوشتای شیکم!؟
دوست دارم شوهر من،
باشه پیمناست دست کم!
دیگه از فردا کلاغ،
حسابی رفت تو رژیم
می‌کردش بدنسازی،
بارفیکس و دمبل و سیم
بعدش هم می‌رفت تو پارک،
می‌دویید راهای دور
آره این کلاغ ما،‌
خیلی خیلی بود صبور
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
واسه ریختن عرق،
می‌کردش طناب‌بازی
ولی از روند کار،
نبودش خیلی راضی
پا شدو رفتش به شهر،
دنبال دکتر خوب
دو هفته بستری شد،
که بشه یه تیکه چوب
قرصای جور و واجور،
رژیمای رنگارنگ
تمرینهای ورزشی،
لباسای کیپ تنگ
آخرش اومد رو فرم،
هیکل و وزن کلاغ
با هزار تا آرزو،
اومدش به سمت باغ
 گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
وقتی از دور میومد،
شنیدش صدای ساز
تنبک و تنبور و دف،
شادی و رقص و آواز
دل زاغه هری ریخت!
نکنه قناریه؟
شایدم عروسی
بازای شکاریه!
 گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
دیدش ای وای قناری،
پوشیده رخت عروس
یعنی دامادش کیه؟
طاووسه یا که خروس؟
هی کی هست لابد تو تیپ،
حرف اولو می‌زنه!
توی هیکل و صورت،
صد برابر منه
کلاغه رفتشو دید،
شوهر قناری رو
شوکه شد، نمی‌دونست،
چیز اصل کاری رو!
می‌دونین مشکل کار،
از همون اول چی بود؟
کلاغه دوچرخه داشت،‌
صاحب بی ام و نبود
 گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org