سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باریکه ی تبسم

صفحه خانگی پارسی یار درباره

قصه ی الاغ عاشق

کـــره ای گــفــت بــــــــــه بابای خرش  ****   پــــدر از هـــمـــه جــا بـی خبرش

 

وقـــت آن اســــت بـــــرای پســرت  ****   ایـــــن الاغ نـــــــرّه ی کــــره خــرت

 

مــاده ای خـــــــــــــــوشگـل و زیـبا گیری  ****   تـــو کــه هر روز به صحرا میری

 

وقـــت آن اســت کـه زن دار شـوم  ****   ورنـــه از بـــی زنــــــــــی بــیمار شوم

 

پـــدرش گــفــت کــه ای کـــــره خَرَم  ****   ای عــزیـــز دل بـــابــــا ، پــســرم

 

تـــو کـــه در چــنــتــه نداری آهی   ****   نـــه طــویـــــــــلــه ، نه جُلی نه کاهی

 

تـــو کـــه جــز خـوردن مال پــــــــــــدرت  ****   پـــــــدر نـــــــرهّ خـــــر دربــــدرت

 

هـــیـــچ کـــار دگــری نیست تورا  ****   یک جو از عقـــــــــــــ به سر نیست تورا

 

به چه جرأت تو زمــــن زن طـلــبی  ****   بـــاورم نـیــست کـــه ایـنقدر جَلبَـــــی

 

بـــایـــد اول تـــو بــگـیـری کاری  ****   بــهـــر مــــردم بــبــــــــــــــری تــو باری

 

بعـد از آن یک دو تا پالان بخـری  ****   بـهــر آن کُــرّه خـــوشگـــــــــــــــل بـبـری

 

یک طــویــلـه بکنی رهن و اجار  ****   تــا کــه راضـــــی شــود از تو آن یـــــــــــار

 

بـعــد بـایــد بـخری رخت عــــــــروس  ****   بـهـر آن مـاده خــر خـوب و مـــــلوس

 

جُــــــلـی از جــنـــس کــتـــان اعلا  ****   روی جُـــل نـقــــــــــش و نـگـاری زیـبـا

 

بــعـــد بـــایـــد بـــکـــنی گلــــــــــکاری  ****   بــهــر مــاشـیـن عروس یـک گاری

 

وقــتی ایـــنـهــــــــــا بـــشـــود آمــاده  ****   بــعـــد از ایـــن زنـــدگــیـــّت آغـازه

 

می بــری مـــاده خــرت را حجـــــــله   ****   بــا تـــأنــی نَه کــه بـــا ایـــن عـجـله

 

بــشـنــو ایــن پــنـــــــــد ز  بابای خرت  ****   پــــــدر بـــــا ادب و بــــا هــــنـــرت

 

تــا کـــه اســبــاب مــهــیـــــــــــا نشود  ****   موسم عــقـــــــد تــو بــر پا نشود

 

پــس از امــروز بــرو بر سرِ کار  ****   تــا نـــهـــنـــد آدمـــیـــان پــشتت بــــــــــــار


معرفی اعضای خانواده ی همسر ...

مادر زن, مطالب طنز

 

داماد : موجودیست مظلوم، قبل از دامادی منت بسیار کشیده، بسیار گردن کج کرده تا سر انجام بعله را گرفته، اما همواره انگ به غلامی پذیرفته شدن را به همراه داشته و خانواده ی عروس اورا به عنوان عضوی تحمیلی دانسته و به رسمیت نمیشناسند.

 

پدر زن : موجودیست از جنس داماد، اما آبش با داماد در یک جوی نرفته و همواره به داماد به چشم دزد ناموس نگاه می کند که دختر دردانه اش را از چنگ بابا درآورده…

 

برادر زن : موجودیست دو رو از جنس داماد، غالباً سیاست یک بام و دو هوا را دارد، برای داماد از جنس پدرزن بوده و در جایی دیگر خود داماد است و به مشقات دامادی گرفتار.

 

خواهر زن : از او به عنوان نان زیر کباب هم یاد شده، نقشی دوگانه دارد، گاه مرهم درد است و گاه سوهان روح.

 

باجناق : همسر خواهر زن را گویند، موجودیست منافق و رقیبی سرسرخت و ملاکی برای سنجش و قیاس، اعمال و رفتارش همواره بر زندگی شما سایه افکنده و بر روی اعصابتان پارازیتهایی با طول موج متوسط ارسال میکند. آهنگ تغییر در زندگی شما تابعیست جبری از تغییرات زندگی او، که بر اساس میزان و کیفیت تغییرات مورد سنجش قرار میگیرید.

 

و اما

مادر زن : وزیر جنگ، مسئول براندازی نرم، حاکم خانوادهی همسر، مخرج مشترک نظر اعضای خانوادهی همسر که از نفوذی ویژه برخوردار بوده و اگر با سیاست دم او را ببینید همهی مشکلات سهل میشوند و در غیر این صورت زندگی به کامتان تلخ گشته و به این نتیجه خواهید رسید که ازدواج بزرگترین اشتباه یک مرد است !

 

و سر انجام

عروس : موجودیست لطیف و دوست داشتنی که به ناز و کرشمه شهرهی آفاق است، لباسی سپید در بر کرده و به سان فرشتهها میماند، بدی در او جایی ندارد و هر چه بدیست از اعضای خانوادهی اوست، سلاحی مرگبار دارد که مهریه نامند و به ارادهای داماد را از گیتی ساقط کرده و روزگارش سیاه کند


پ ن پ

پ نه پ جدید, پ نه پ خنده دار

 

 

رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان . مسئول اونجا میگه : اومدی عیادت ؟

میگم : پَ نه پَ اومدم چند تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم ! …

 

پ نه پ جدید, پ نه پ خنده دار

 

به استاد میگم لطفا کمکم کنید دارم مشروط میشم .

میگه نمره میخوای ؟

گفتم پَ نه پَ نظر شما رو در مورد مقدار و جنس خاکی که باید بریزم تو سرم میخوام ! …

 

پ نه پ جدید, پ نه پ خنده دار

 

دوستم میگه چرا انقدر غذات کم شده ؟

میگم : تو رژیمم …

میگه رژیم لاغری ؟!

میگم پَ نه پَ رژیم صهیونیستی

 

پ نه پ جدید, پ نه پ خنده دار

 

یه روز با جعبه خیلی بزرگ رفتم اداره پُست ، گذاشتم رو ترازو جعبه رو کارمنده اومده میگه می خوای پُست کنُی ؟!

گفتم : پَ نه پَ اومدم وزنش کنم ببینم اگه اضافه وزن داره شبها بهش شام ندم !

 

پ نه پ جدید, پ نه پ خنده دار

 

بابام از اداره زنگ زده خونه بعد کلی احوال پرسی میگه محمد خودتی ؟

میگم: پَ نه پَ به سیستم تلفنباک بانک تجارت خوش آمدید برای پرداخت قبوض شماره ? ، برای اطلاع از موجودی

حساب شماره ? و …

گفت زهر مار و قطع کرد !

دیدم ظهر عصبانی اومد توی اتاق . منم پای پَ نه پَ بودم !

گفت اگه یه بار دیگه بگی پَ نه پَ ، دیگه تو این خونه نمیخوابی !

گفتم یعنی بیرونم میکنی بابا ؟

گفت پَ نه پَ خونه رو عوض میکنم بزغاله !

 

پ نه پ جدید, پ نه پ خنده دار

 

رفتم مغازه میگم آقا یه شیر بدین

میگه شیر پاکتی ؟

میگم پَ نه پَ بی زحمت یه شیر جنگلی بدین خواهرزادم خیلی شیطونه میخوایم بترسونیمش !!

 

پ نه پ جدید, پ نه پ خنده دار

 

میخواستم بخوابم به خواهرم گفتم لامپو خواموش کن .

گفت نورش اذیت می کنه ؟

گفتم: پَ نه پَ …

گفت : جرات داری بگو ؟

گفتم : پتو میکشم سرم خوب .

گفت آفرین بلاخره آدم شدی

گفتم پَ نه پَ فکر کردی تا ابد الاغ می مونم !

 

پ نه پ جدید, پ نه پ خنده دار

 

یه مگس سقوط کرده تو آبگوشتم ، مامانم میگه عوضش کنم برات ؟

میگم پَ نه پَ من همینو میخورم برو یکی تازه شو واسه مگسه بیار !!

 

پ نه پ جدید, پ نه پ خنده دار

 

میپرسه: اومدی اینجا جمله پَ نه پَ یی بخونی ؟

پَ نه پَ اومدم اینجا سوالات شرعیمو از تو بپرسم !

 

پ نه پ جدید, پ نه پ خنده دار

 

بهم میگه عاشقی ؟

پَ نه پَ تو یه فیلم رمانتیک بهم نقش دادن یه ریز دارم تمرین میکنم !

 

پ نه پ جدید, پ نه پ خنده دار

 

دارم کتاب تاریخ مشروطه کسروی رو میخونم داداشم اومده میگه تاریخه ؟

پَ نه پَ ریاضیه !

نگاه میکنه میگه در مورد ایرانه ؟

پَ نه پَ درموردجنگ جهانی دومه !

عکس آیت بهبهانی رو دیده توش میگه آیت الله بهبهانیه ؟

پَ نه پَ آیت الله هیتلره !

 

پ نه پ جدید, پ نه پ خنده دار

 

رفتم جلوی کوه داد میزنم رضا !

کوه هم میگه رضا!

میگم پَ نه پَ مرتضی !

 

پ نه پ جدید, پ نه پ خنده دار

 

داداشم میخواد ببینه چند کیلوه ، میگه برم رو ترازو ؟!

میگم : پَ نه پَ کلیک راست کن رو خودت ، برو تو پروپرتیس ببین چند کیلویی !

 

پ نه پ جدید, پ نه پ خنده دار

 

رفیقم اسم خانومم رو توی شناسنامه دیده. میگه: اِ زنته ؟

میگم: پَ نه پَ دختر همسایس اسمش تو شناسنامه باباش جا نشده اینجازدن گم نشه !

 

پ نه پ جدید, پ نه پ خنده دار

 

یارو با موتور زده بهم ، خوردم زمین سرم شکسته داره خون میاد اومده میگه سرت داره خون میاد ؟

پَ نه پَ من خودنویسم جوهرم پس داده