سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باریکه ی تبسم

صفحه خانگی پارسی یار درباره

چرا دانشجو ها نمیتونن درس بخونن


1- در سال 52 جمعه داریم و میدانید که جمعه ها فقط برای استراحت است به این ترتیب 313

روز باقی میماند.


2- حداقل 50 روز مربوط به تعطیلات تابستانی است که به دلیل گرمای هوامطالعه ی دقیق

برای یک فرد نرمال مشکل است. بنابراین263 روز دیگرباقیمیماند.


3- در هر روز 8 ساعت خواب برای بدن لازم است که جمعا”122 روز میشود. بنابراین 141 روز

باقی میماند.


4- اما سلامتی جسم و روح روزانه 1 ساعت تفریح را میطلبد که جمعا”15 روز میشود. پس

126 روز باقی میماند.


5- طبیعتا ”2 ساعت در روز برای خوردن غذا لازم است که در کل 30 روز میشود. پس 96 روز

باقی میماند.


6- 1 ساعت در روز برای گفتگو و تبادل افکار به صورت تلفنی لازم است. چراکه انسان

موجودی اجتماعی است. این خود 15 روز است. پس 81 روز باقی میماند.


7- روزهای امتحان 35 روز از سال را به خود اختصاص میدهند. پس 46 روز باقی میماند.


8- تعطیلات نوروز و اعیاد مختلف دست کم 30 روز در سال هستند. پس 16 روز باقی میماند.


9- در سال شما 10 روز را به بازی میگذرانید. پس 6 روز باقی میماند.


10- در سال حداقل 3 روز به بیماری طی میشود و 3 روز دیگر باقی است .


11- سینما رفتن و سایر امور شخصی هم 2 روز را در بر میگیرند. پس 1 روز باقی می ماند.


12- یک روز باقی مانده همان روز تولد شماست. چگونه می توان در آن روز درس خواند؟



نامه ی غضنفر به زنش


روزی غضنفر برای کار و امرار معاش قصد سفر به آلمان میکنه و

همسرش و نوزده بچه قد و نیم قد رو رها کنه

خلاصه

همسرغضنفر گفت :حال ما چه طور از احوال تو با خبر بشیم؟؟؟؟

غضنفر گفت: من برای تو نامه مینویسم….

همسرش گفت: ولی نه تو نوشتن بلدی و نه من خوندن !!!!!!!!!!!!!!!!!

غضنفر گفت من برای تو نقاشی میکنم … تو که بلدی نقاشی های منو بخونی مگه نه ؟؟؟؟؟؟

خلاصه

غضنفر به سفر رفت و بعد از دو ماه این نامه به دست زنش رسید ..

این شما و این هم نامه ببینید چیزی میفهمید!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟


نامه ی غضنفر به زنش....




شما چیزی فهمیدید !!!!!!!من که نفهمیدم

این نامه رو فقط همسر غضنفر میفهمه چی نوشته شده
.
.
.
.
.
.
حال ترجمه از زبان همسرش

خط اول :حالت چه طوره زن ؟

خط دوم :بچه ها چه طورن ؟

خط سوم : مادرت چه طوره ؟

خط چهارم :شنیدم سر و گوش ت می جنبه!!!

خط پنجم : فقط برگردم خونه….

خط ششم : می کشمت

خط هفتم :غضنفر از آلمان…


فرق تخم مرغ پختن دخترا و پسرا


فرق تخم مرغ پختن دخترا و پسرا


دخترها :


1.توی ماهیتابه روغن میریزن



2.اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن


3.تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن


4.چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن 


حالا پسرا

من ندارم زن...!

من ندارم زن و از بی زنیم دلشادم

از زن و غر زدن روز و شبش آزادم

نه کسی منتظرم هست که شب برگردم

نه گرفتم دل و نه قلوه به جایش دادم

زن ذلیلی نکشم هیچ نه در روز و نه شب

نرود از سر ذلت به هوا فریادم

“هر زنی عشق طلا دارد و بس? شکی نیست”

نکته ای بود که فرمود به من استادم

شرح زن نیست کمی? بلکه کتابی است قطور

چه کنم چیز دگر نیست از آن در یادم

هر کسی حرف مرا خبط و خطا می خواند

محض اثبات نظرهای خودم آمادم(!)

زن نگیر - از من اگر می شنوی- عاقل باش!

مثل من باش که خوشبخت ترین افرادم

مادرم خواست که زن گیرم و آدم گردم

نگرفتم زن و هرگز نشدم من آدم!

هیچ کس نیست که شیرین شود از بهر دلم

نه برای دل هر دختر و زن فرهادم

الغرض زن که گرفتی نزنی داد که: “من

از چه رو در ته این چاه به رو افتادم؟”

 


بشنو از قلیان

بشنو از قلیان حکایت می کند 


 از خماری ها شکایت می کند
 




 

نامه ام با نام قل آغاز کن


ای تو دل در دود او پرواز کن




خسته ام از زخم های روزگار


می نشینم پای قلیون بر قرار




ای زغالت چون دلم آتش به سر


ای پک اول ز تو بس کار گر




این کلاه نقره ی فویل تو چیست؟


چاق گردانِ دمِ گرمِ تو کیست؟

 


پسرا

***المپیک پسر ها:

1)مخ زدن دختر بسیجی در 10 ثانیه

2)تحمل کردن و از حال نرفتن در مقابل 20 دختر سمج

3)دویدن در حیاط مدرسه دخترانه بدون نگاه کردن به اطراف

4)رقابت با دختران در رشته چونه زنی وپر حرفی وپشت مبایل یا تلفن
5)ناز کشی 3 دختر به طور همزمان 

*** بعضی از فواید پسر ها:

1)اگر پسرا نبودن کی مامان رو دق می داد؟

2)اگر پسرا نبودن کی خونه رو می کرد باغ وحش؟

3)اگر پسرا نبودن تو دانشگاه استاد کی ضایع میکرد؟

4)اگر پسرا نبودن دخترا کیو سر کار می ذاشتن؟

5)اگر پسرا نبودن تو کلاس کی میرفت گچ می اورد؟

6)اگر پسرا نبودن کی نمره هاش همیشه تک بود؟

7)اگر پسرا نبودن دخترا اوقات فراغت نداشتن


فرق زمین خوردن دخترا و پسرا

فرق زمین خوردن دختراو پسرا!!!!

پسر در حال دویدن…
زااااارت (صدای زمین خوردن)

رفیق پسر: اوه اوه شاسکول چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی الاغ، پاشو گمشو! (شپلخخخخخ “صدای پس گردنی”) 
یک رهگذر: چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب!
یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ!
________________
دختر در حال راه رفتن…
دوفففففففسک (زمین خوردن به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش)

رفیق دختر: آخ جیگرم خوبی؟ فدات شم! الهی بمیرم! چی شدی تو یهو؟ وااااااااااای…
یک رهگذر: دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخوای برسونمت دکتری جایی؟
یک پسر جوان رهگذر: ای وای خانوم حالتون خوبه؟ دستتونو بدین به من!
من ماشینم همینجا پارکه یه لحظه وایسین،با این وضع که دیگه نمیتونین پیاده برین

 


حسنی میخواد دوماد شه

http://bashgah.e-koodak.com/wp-content/themes/main/widezine/thumb.php?src=http://bashgah.e-koodak.com/wp-content/uploads/2011/07/8la3f5xip510cprrzaf1.jpg&w=700&h=290&zc=1&q=80&bid=1

حسنی نگو جوون بگو علاف و چش چرون بگو

موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ، واه واه واه

نه سیما جون ،نه رعنا جون نه نازی و پریسا جون

هیچ کس باهاش رفیق نبود

تنها توی کافی شاپ نگاه می کرد به بشقاب !

باباش می گفت : حسنی می ری به سر بازی ؟

نه نمی رم نه نمی رم

به دخترا دل می بازی ؟! نه نمی دم نه نمی دم

گل پری جون با زانتیا ویبره می رفت تو کوچه ها

گلیه چرا ویبره میری ؟

دارم میرم به سلمونی که شب برم به مهمونی

گلی خانوم نازنین با زانتیای نقطه چین

یه کمی به من سواری می دی ؟! نه که نمی دم چرا نمی دی ؟

واسه اینکه من قشنگم ، درس خونم وزرنگم اما تو چی ؟

نه کا رداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری

موی ژلی ،ابرو کوتاه ، زبون دراز ،واه واه واه

در واشد و پریچه با ناز اومد توو کوچه

پری کوچولو ، تپل مپولو ، میای با من بریم بیرون ؟

مامان پری ،از اون بالا نگاه می کرد توو کوچه را

داد زد وگفت : اوی ! بی حیا برو خونه تون تورا بخدا

دختر ریزه میزه حسابی فرز وتیزه اما تو چی ؟

نه کار داری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری

موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه

نازی اومد از استخر تو پوپکی یا نازی ؟

من نازی جوانم میای بریم کافی شاپ؟ نه جانم. چرا نمی ای ؟

واسه اینکه من صبح تا غروب ،پایین ،بالا ،شمال ،جنوب ،

دنبال یک شوهر خوب اما تو چی ؟

نه کار داری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری

موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه

حسنی یهو مثه جت رسید به یک کافی نت

آن شد و رفت تو چت رووم گپید با صدتا خانووم!

هیشکی نگفت کی هستی ؟ چی کاره ای چی هستی ؟

تو دنیای مجازی علافی کرد وبازی

خوشحال وشادمونه رفت ورسید به خونه

باباش که گفت: حسنی برات زن بگیرم ؟

اره می خوام اره میخوام

حسنی اومد موهاشو یه خورده

ابروهاشو درست وراست وریس کرد

رفت و توو کوچه فیس کرد

یه زن گرفت وشاد شد زی زی شد و دوماد شد


پسرا و تقلب

اینم یه طنز از پسرا





حتی اگر تجهیزاتتان را بگیرند



حتی اگر تفتیش بدنیتان کردند



تک تک لباسهایتان را وارسی کنند





و شما را بی دفاع مقابل برگه امتحان بگذارند



باز هم میتوانید...!!!